کد مطلب:224061 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

حدیث قدسی
در حدیث قدسی می فرماید:

در هیچ امری متأسف نمی شوم چنانچه از فوت بنده مخلص خود متأسف می گردم و نیز تصریح قرآن فرمود ما یشاؤن الا ان یشاء الله بندگان خدا اراده و مشیتشان اراده و مشیت پروردگار است.

فی حدیث قدسی - ما ترددت فی شئی كترددی فی قبض روح عبدی المؤمن

هیچ گاه تردیدی در چیزی پیدا نكردم مانند تردی كه در قبض روح بنده مؤمن پیدا كردم.

این حدیث مشكل با توجه به ذات مقدس حق تعالی كه منزه از چون و چرا و تألم و تحظیظ



[ صفحه 463]



است و ذات باری تعالی كه منزه از چند و چون است چگونه نسبت تردید به خود می دهد در حالی كه تردید از افعال ممكنات است و خدا چگونه تردید نسبت به خود می دهد كه در قبص روح بنده ی مؤمن مردد شدم.

این نكته لطیف است - و برای تشحیذ افكار خوانندگان به اجمال مطلب را به زبان ساده بیان می كنیم.

آدمی تا حدی متملك اعضای خود هست كه می تواند قوا و جوارح خود را فرمان دهد و به اجرای منظوری برانگیزد - این نفس كه در وحدت و یگانگی خود مصدر و فرمانروای همه قوا می باشد چنانچه ملاصدرا معتقد و حاجی ملا هادی می گوید: النفس فی وحدته كل القوی - و فعلها فی فعلها قد انطوی این نفس در حال فرمانروائی و قوای فعاله حالت منفعله ای دارد كه مانند لوح محفوظ و لوح نفی و اثبات تحت تأثیر عوامل خارجی قرار می گیرد كه علوم جزئیه نفس در آن ارتسام می یابد و مصور می شود و در این حدوث عكس برداری و ارتسام و تصویر یا محو و نفی امور خارجی متأثر می گردد.

و چون نفس سایه و شبح نفس حقیقی قدوسی است و ارتباط با عالم بالا دارد كه:



چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی

صورتی در زیر دارد هر چه در بالاستی



این تأثرات نفسانی و تغییرات و تبدیلات در سلسله وسایط و وسایل ایجاد مخلوقات موجب افاضه صور دیگر می گردد - بدون آنكه در ذات حق تعالی و عوالم قضا و قدر و علم ابدی الهی تغییری رخ دهد - این تغییرات و تأثرات كه موصوف بذات خود فرمود برای تقرب بنده و وحدت اراده و فناء عبد و بنده مخلص در ساحت اقدس الهی است كه اراده و مشیت او مشیت الهی است.

ساده تر آنكه این تردید كه از وظایف بنده ممكن است نسبت به خدای واجب به سبب قوت ارتباط نیروهای امكان به واجب است همان ارتباطی كه بین جسم و جان و جسد و روان است همان رابطه نیرومندی كه به محض اراده حجمی سنگین را حركت می دهد در این جا هم تردید و مشیت بنده در اراده و مشیت حق پیوسته است و لذا تردید و تأسف را نسبت به خود می دهد.



[ صفحه 464]





در مقام فنا بالله و مظهریت

صفات جمال و جلال حق تعالی گوید



ما نه آن خودیم: آن توئیم

بی نشان تو ما نشان توئیم



این نشانها نشان ذات تواند

مظهر جلوه ی صفات تواند



پاكی از فكر و از قیاس بما

ای تو پیدا در این لباس نما



مظهر ذات تو در همه اشیا

ای تو و ما توئی و خود تو و ما



ذات تو در صفات تو پیدا

صفتت عین ذات ای مولا



ما همه هیچ و هر چه هست توئی

ای منزه ز فهم و وهم دوئی



ما همه موج بحر ذات توایم

مظهر مجمل صفات توایم



وقتی انسان توانست نفس را بكشد و به سوی عقل اطاعت شرع نماید و جز حق نگوید و حق نجوید مظهریت كامل صفات جلال و جمال و حتی خلاقیت را پیدا نمود و مشیت و اراده او اراده ی خدا می شود.

این است كه در خطبه ی البیان امیرمؤمنان آن مقام را كه خود داشته برای خردمندان عرفا بیان می فرماید.